نگاهی به جایگاه مرد در خانواده
مردان ستون خیمه زندگی
وقتی همسران در جایگاه درست خود قرار بگیرند و در گام بعدی جایگاه والدینی خود را به درستی ترسیم نمایند اثرات مثبت آن را در جامعه نیز شاهد خواهیم بود.
در خانواده هر کس نقشی دارد
خانواده به عنوان اولین هسته تشکیل دهنده جامعه از دیر باز مورد توجه محققان مختلف در علوم انسانی قرار گرفته است و مطالعات فراوانی درباره چیستی و چرایی آن صورت پذیرفته است. در نظر دانشمندان و محققان مختلف علوم رفتاری، ریشه بسیاری از اتفاقاتی که در جامعه به وقوع می پیوندد را باید در خانواده جست چرا که اولین جمع و اجتماعی که خواه نا خواه انسان از آن بیشترین تاثیر را می پذیرد خانواده است.«خانواده از منظر جامعه شناسى، اساسى ترین نهاد اجتماعى است که در شکل گیرى ساختار کلان جامعه و افزایش بهره ورى آن نقش بسزا دارد. چون بافت اجتماعى به نوعى تحت تأثیر تحولات خانوادگى قرار دارد و هرگونه انحرافى در فضاى خانواده ها لزوماً در جامعه منعکس مى شود.»[1]
وقتی خانواده در این درجه از اهمیت قرار می گیرد که می تواند در جامعه تاثیرات بسزایی داشته باشد نقش تک تک اعضای خانواده نیز دارای اهمیت می شود. طبیعتاً اولین نقش هایی که در کانون خانواده و در اولین مرحله شکل گیری آن ایجاد می شود نقش همسری یا همان زن و شوهری است. این مرد و زن هستند که در جایگاه همسری تعیین می کنند که خانواده در ادامه حیات خود به کدام سمت و سو حرکت کند و چه مسیری را طی نماید. اگر نقش های میان زن و شوهر به درستی تقسیم شده باشد و هر کس بداند که در این جایگاهی که قرار دارد چه عملکردی باید داشته باشد، مسیر پر از پیشرفت و سعادت در انتظار کلیّه اعضای خانواده خواهد بود. وقتی همسران در جایگاه درست خود قرار بگیرند و در گام بعدی جایگاه والدینی خود را به درستی ترسیم نمایند اثرات مثبت آن را در جامعه نیز شاهد خواهیم بود.
خانواده از جامعه تأثیر می پذیرد
باید از این نکته نیز غافل نشد که همان گونه که خانواده در حرکت جامعه تأثیر دارد، جامعه نیز بر روی خانواده اثرگذار است. فرهنگ ها و سبک های زندگی که در جامعه ترویج می شود به مرور بر کانون خانواده تاثیر می گذارند. در ابتدای مسیر ممکن است این تاثیر گذرا و سطحی باشد اما به مرور زمان در لایه های عمیق تر خانواده نفوذ خواهد کرد و کانون خانواده را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد «از این رو، مى توان گفت: میان خانواده و جامعه یک رابطه دو سویه برقرار است و هر کدام بر دیگرى تأثیر مى گذارد.»[2]متاسفانه در این ایام، افراد تحت تأثیر فرهنگ غربی که بر طبل آزادی بی قید و شرط می کوبد قرار گرفته اند و ما شاهد آن هستیم که سبک های غلط زندگی در حال شکل گرفتن است؛ سبک هایی که کانون خانواده را به عنوان اصلی ترین سنگر یک انسان مورد تهدید جدی قرار می دهد و نقش های درون آن را به شدت به چالش می کشاند.
نقش های درست زیر سایه تأمین نیازهای واقعی
اعضای خانواده نقش ها و وظایفشان را زمانی به درستی انجام می دهند که در یک فای واقعی به درستی به نیازهایشان پاسخ داده شده باشد وقتی یک مرد نیاز به اقتدارش به عنوان اصلی ترین نیاز روانیش و نیاز جنسیش به عنوان اصلی ترین نیاز جسمیش دچار آسیب شود، او دیگر توان آن را ندارد که نقش خود را به عنوان ستون خیمه زندگی به درستی ایفا نماید و به وظایفی که به عهده او گذاشته شده است جامع عمل بپوشاند. معمولا افرادی که نیازهایشان به طور کامل پاسخ داده نشده باشد در عمل کرد روزمره شان دچار افراط و تفریط می شوند مثلا مردی که اقتدارش از دست رفته است، یا این گونه است که در خود فرو می رود و عملکرد مدبرانه و با صلابی از خود نشان نمی دهد و یا به شکلی افراطی برای اثبات خود و به دست آوردن اقتدار و صلابت از دست رفته اش دست به انتحار می زند و رفتارهای پرخاشگرانه ای از خود بروز می دهد که ما نمونه اش را در رفتار پدر "رومینا اشرفی" مشاهده کردیم؛ پدر رومینا اشرفی برای تسلط بر اوضاع و اثبات صلابت خود به بدترین شکل ممکن اقام کرد و این خسرات جبران ناپذیر را رقم زد. در سمت مقابل همان مردی که اقتدارش از بین رفته است دیگر آنچنان توانی را در خود نمی بیند که بتواند نیازهای بقیه اعضای خانواده را که به عنوان یک وظیفه در قالب پذیرش یک نقش به عهده او بوده است تأمین نماید، به عنوان مثال اگر ما برای یک زن نیاز به توجه، محبت و داشتن تکیه گاه مطمئن را جزو اصلی ترین نیازهای او به حساب بیاوریم، از یک مردی که اقتدار لازم را ندارد و رفتارهای پرخاشگرانه از او صادر می شود توجه کردن همراه با ابراز محبت را انتظار نداشت و این دقیقا همان چیزی است که یک همسر و یا یک دختر می خواهد.
ریشه اصلی مشکلات درون خانواده
با کمی دقت می توان به ریشه اصلی بسیاری از مشکلات دست پیدا کرد. ترویج تفکر فمینیستی در جامعه تهدیدی رسمی برای نقش های درون خانواده است نقش هایی که در آن اگر چه برابری وجود ندارد اما تناسب به طور کامل رعایت شده است. «هدف فمینیسم لیبرال، از دیرباز، احقاق حقوق برابر با مردان برای زنان بوده و علیه قوانیت و سنت هایی مبارزه کرده است که حق را به مردان می دادند. رویکرد مساوات خواهی لیبرالی، تمام تلاش خود را برای نفوذ در حصار جنس مذکر صرف می کند و نه به رسمیت شناختن جنس مؤنت. زنان در این رویکرد، با نمایش مردانه، خواهان نقش ها و وظایف ایشان هستند.»[3]نقش ها و وظایف مردانه برای زنان و تساوی میان این نقش ها اولین خیانتی بود که به خانواده شد. وقتی یک زن نقش های مردانه را بر خلاف آن سرشت و خلقتی که دارد قبول می کند در ظاهر از محدودیت خارج شده است و حق انتخابی به او داده شده است اما در حقیقت از چاله ای به در آمده و به چاهی عمیق در افتاده است. نقش ها و وظایف وقتی تناسب نداشته باشد نیازها نیز به درستی تأمین نخواهد شد؛ نه زن فرصت و توان تأمین نیاز مردش را پیدا می کند و نه در سمت مقابل این توان برای مرد وجود خواهد داشت.
برای حل مشکلات کنونی باید از این نگاه کاملاً غربی جدا شویم و به همان نگاه الهی که از دل اسلام خارج می شود باز گردیم.
مرد سنگ زیرین آسیاب است.
دین اسلام با توجه به توان بالاتر مرد نسبت به زن، متناسب با این توان، اختیار عمل گسترده تر و البته مسؤلیت بیشتری را به او محول کرده است. اینگونه نیست که اختیارات یک مرد بیشتر شده باشد و مدیریت کلی زندگی به او سپرده شده باشد و به او اجازه داده شده باشد که از این اختیارات هر طور که خواست استفاده نماید. متناسب با این اختیارات مسؤلیت او نیز افزایش پیدا می کند. قرآن کریم به زیبایی به این مسأله اشاره می کند و بیان می دارد: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛[4] مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مى کنند.» در این آیه با توجه به تفاسیر موجود می توان به دو نکته اشاره کرد:1 . برتری موجود در این آیه، برتری از جهت توانائی اداری، اجرائی، قدرت دفاع، تحمل کارهای سخت و سنگین.
2 . تصدی امور زنان توسط مردان، این وظیفه را بر دوش مردان میگذارد که مخارج او را نیز بپردازد.
جهاد زن خوب شوهر داری کردن اوست.
در دستوراتی که خداوند تبارک و تعالی برای انسان قرار داده است حکمت هایی نهفته است که برخی از آنها بر ما پوشیده نیست. دستورات دینی در فضای زناشویی به دنبال حفظ کانون خانواده است تا از این مسیر آرامش را در دل و جان انسان ها قرار دهد و نیروی آنها را برای حرکتی قوی در مسیر پیشرفت و سعادت افزایش دهد.زن خانه وظیفه دارد که از اقتدار مردش که وسیله ایست برای حفاظت از خود او، مراقبت و نگهداری کند. حفظ حرمت و شخصیت یک مرد و پذیرش نقش های او پشتوانه بسیار محکمی است که در زندگی زن می تواند با تکیه بر آن پشتوانه مسیر زندگی خود را به سلامت طی نماید و این درست همان چیزی است که در زندگی سال های اخیر جایگاهش مغفول مانده است. در فرهنگ دینی خوب همسرداری کردن برای زن از بهترین اعمال محسوب می شود. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل؛[4] جهاد زن، حسن شوهرداری است.»
مصادیق اسلامی خوب شوهرداری کردن
در اسلام دستورات زیادی به زن و مرد داده شده است و گاهی از آنها با عنوان حق نیز یاد شده است. در کنار حقوقی که اسلام به گردن مرد در قبال همسر خود گذاشته است از زن خانه نیز خواسته شده است که برای قوام زندگی خود تلاش نماید و در این باره احادیث زیادی به این موضوع پرداخته اند که ما به لیستی از مهم ترین آن موارد اشاره می کنیم:1 . تمکین و اطاعت کردن از همسر.
2 . دوری از آزار شوهر و تندخویی و تند زبانی با او.
3 . خوش اخلاقی و خوش رفتاری با او.
4 . خدمت در خانه.
5 . اذن گرفتن هنگام خروج از منزل و تصرف در اموال او.
پینوشت:
1 . مقاله: خانواده 1، محمد احسانی، مجله معرفت 1383، شماره 81.
2 . همان.
3 . مقاله: تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران، نرگس نیکخواه قمصری، مجله مطالعات اجتماعی ایران سال دهم بهار 1395 شماره 1.
4 . من لایحضره الفقیه، ج3، ص 316، باب حق الزوج علی المرأه، حدیث 6، انتشارات دار الاضواء.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}